قدس آنلاین- ماهی یک بار، گاهی دو ماه یک بار، دوستی فرهیخته که سفرهای علمی- کاری در زمینه دارو و پزشکی به اروپا و آمریکا دارد، برایم یک کیسه بزرگ مجلات و جراید خارجی از آمریکایی و انگلیسی و آلمانی و اماراتی و حتی چینی و کرهای و ژاپنی میآورد. ارمغان او از سفرهایش؛ تورق این مجلات بزرگ با کاغذهای گلاسه عالی دلم را میسوزاند. ما کجاییم در این بحر تفکر و آنها کجایند؟
هر چند گاه نشریه تازهای متولد میشود. مجله نشنال جئوگرافیگ که در سال ۱۸۸۸ تأسیس شده اکنون یک قرن و سه دهه را پشت سر گذاشته، ریدرز دایجست جیبی پس از حدود یک قرن همچنان منتشر میشود. آنچه دلم را بیشتر میسوزاند خواهش و التماس و استغاثه و اصرار همراه با تخفیف و قسط بندیهای چند ساله و اعطای جوایز کمپانیهای بزرگ فورد، بنز، آئودی، شورلت بی. ام. و، فولگس واگن، هیوندایی، میتسوبیشی، مزدا، نیسان، تویوتا و حدود هشتاد نوع سیستم و مدل دیگر اتومبیل حتی ولوو سوئدی و انواع خودروهای جدید روسی برای فروش قسطی خودروهایشان است. مثلاً سازنده خودرو هیوندای EON، اتومبیل خانوادگی چهار سیلندر با مصرف بنزین کمتر از پنج لیتر در ۱۰۰ کیلومتر به قیمت ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان التماس میکند بیاید مرا بخرید. بنز، اتومبیل کوچک خانوادگی مانند فولگس واگن تولید میکند که بهای آن سی- چهل میلیون تومان است.
اشترن آگهیهای انواع بنز ۲۰۱۸ را در ۱۶ صفحه به صورت لایی مجله چاپ میکند. آن قدر اتومبیلهای جدید محکم با قیمت مناسب تولید میشود که غم گریبانم را میگیرد. اتومبیل صد میلیونی هم برای میلیاردرها هم دارند ولی اصل مردم طبقه متوسط و کم درآمد جامعه هستند.
مافیای جهنمی و بی رحم، اتومبیل در ایران با استفاده از نفوذ گسترده خود، دست روی صنعت اتومبیل معیوب و افتضاح و آزاردهنده ایران گذاشته است. این صنعت معیوب و مزاحم و به درد نخور به بهانه اینکه یکصد هزار نفر از آن نان میخورند حیات هشتاد میلیون ایرانی را چه از نظر آلودگی هوا و چه از نظر به زیر خاک فرستادن مردم و چه به دلیل احساس خشم و نومیدی که به خریداران دست میدهد، دچار مخاطره کرده ا ست.
خانوادهای سالها پسانداز میکند، از نان و خوراک و پوشاک خود میزند تا اتومبیل قراضه و بیارزش و خطرناک ایرانی خریداری کند. سارقان بیحیای معتاد به دلیل آسان بودن باز کردن در آن، با گشودن در اتومبیل و استفاده از سویچ همه کاره و نبود وسایل ایمنی آن را به سرقت میبرند و خانواده شریف زحمتکش ایرانی را دچار رنج و حرمان و احساس نومیدی میکنند.
صفحات مجلات فرنگی و چاپ دبی و بحرین و ابوظبی و کویت و عمان را ورق میزنم، دهها آگهی فروش اتومبیل چشمان حسرت زدهام را خیره میکند. زمانی که ملت ایران اجازه داشت مانند همه ملل عالم اتومبیل مرغوب و محکم خریداری کند و قیمتها بالاتر از صد میلیون تومان نبود یک مشت گرگ و لاشخوار روی صنعت اتومبیل ایران چنگ انداختهاند. افرادی بیسواد، دلال در سطح پایین، با معلومات ناچیز که حتی بازار را نمیشناسند، مصرف کننده را نمیشناسند از راه ارتباط رانتخواری و رانت دهی صنعت اتومبیل ایران را در دست گرفتهاند.
شخصی به دروغ گفته پراید ایران در عراق سی میلیون تومان و شاید سی و پنج میلیون تومان به فروش میرسد، دروغگو کم حافظه است. به یاد دارم چند سال پیش خبرهایی منتشر شد که حکایت از در فروشگاه و گاراژ ماندن و بدون خریدار ماندن تعداد زیادی از اتومبیلهای صادراتی ایران به عراق و بدون مشتری بودن آن میکرد؛ البته برای هر ایرانی غیرتمندی این مسئله مایه تأسف است، مخصوصاً آدمی مثل من که حتی از چای خارجی که گاهی در فنجانهای چینی برایم میآورند و مد متداول وزارتخانه و سازمانهای دولتی و بخش خصوصی است اخم میکنم و میزبانها را شماتت میکنم که چرا از چای عطرآگین تراویده از عطر گیاهی طبیعی استفاده نمیکنند.
در اتومبیلهای کنونی ساخت ایران شرایط ایمنی رعایت نمیشود. من پس از ۲۵ سال رانندگی تویوتا یک سمند خریدم و چنان خودرو مهمل و ناراهور و نافرمانی بود که پس از یک سال فروختمش، آن هم با زیان یک و نیم میلیون تومانی.
ایرانی بااستعداد است. در سالهای پیش از جنگ تفنگ برنو در کارخانههای اسلحهسازی تسلیحات ارتش ساخته میشد و یک نوع مسلسل که روسها یکصد هزار قبضه تفنگ برنو که ساخت کارخانه آلمانی نصب شده در سلطنتآباد بود و هشت هزار قبضه مسلسل خریدند و به روسیه بردند و در جنگ از آنها استفاده میکردند. اتومبیل پیکان که در سال ۱۳۴۵ عرضه شد، خودرویی خوب و محکم بود که من چند سالی از دو لوکس و سپس مدل جوانان آن استفاده میکردم.
اتومبیل تا سالهای دهه ۱۳۷۰ قیمت متعادلی داشت. از دوران آقای هاشمی رفسنجانی قیمتها ناگهان صعود کرد. متأسفانه از همان دهه سازندگی ورود اتومبیلهای ژاپنی و کرهای به انحصار چند دلال- که از رانتهای خاصی بهرهمند میشدند- افتاد و بهای اتومبیل وارداتی روز به روز و سال به سال بالا رفت. دولت حامی دو شرکت انحصارگر است و مردم ایران را قابل آن نمیداند که اتومبیل سواری درست و حسابی سوار شوند. مردم عادی و پایین روز به روز کینه بیشتری به لوکس سواران پیدا میکنند.
در خبرها خواندم عدهای از جوانان عصبانی و افسرده و ناامید اتومبیلهای لاکچری را تهدید میکنند! چرا؟ برای اینکه تبعیض به قدری بالا گرفته که موجب بروز کینه و نفرت شده ولی مسئولان امور بخصوص دست اندرکاران وزارت صنعت و معدن و تجارت این مسائل بدیهی را نمیفهمند و هر از چند گاه مجوز گرانی میدهند. جالب اینکه اخیراً تعداد زیادی از اتومبیلهای بیکیفیت چینی مهر تعطیل و توقف خورده و دستور داده شده از تولید این خودروهای بنجل که در دنیا هیچ کس خریدار آنها نیست و مایه آلایندگی هوا هستند، خودداری شود.
در هیچ کجای دنیا نگفتهاند یک ملت هشتاد میلیونی فدای اشتغال صد هزار نفر و در حقیقت فدای یک مافیای تنبل مسئولیت نشناس و مشتی دلال زراندوز شود که دشمن مردم کشور خود هستند و کشتار سالانه سی هزار تن در جادههای کشور خم به ابروی آنها و چین به ابرویشان نمیآورد.
نظر شما